+++ شمع جان/ خوش آن گل در پی اش خاری نباشد/خوشـــا گنــجی کـه بــا مـــاری نبــاشـــد/ خوشا آن می فروزد شمع جان را/خماری در پی اش بــاری نبـــاشد// خوشا روزانِ سرخوش ، شاد و خرم/کــــه پـشت آن شــب تـــاری نبــــاشـــد/ خوشا آن کس که خندد از دل و جان/کــه بـــا آن خنــده اش زاری نبـــاشــــــد/ خوشا دیوانه ای تک تاز و عاشق/که بهر عشق او یــــــاری نبـــاشـــد/ خوشا ننگی که والاتر ز نامست/که داغش چهره را عـاری نباشد/ خوشا آن سرزمینی کاندر آنجا/./کسی را با کسی کاری نباشد/ خوشـــا آنجا که بهر گفتن حق/سری را سروری ، داری نباشد/ از: محمد ایرانـــفــر ++++++++++++++++ معلم بلاگ +++  شعر از :کریم ا...  قائمی/ خشـم تب/آتشی  بـر کـرک شـب  مـی افکنیـم/در وجودش ، خشـم تـب مـی افـکنیـم/صد گـلستـان آرزو در جــان مـاسـت/بنـد ، از پـای طــرب مــی افـکنیــم/سینـه خیـزان ره سپـرده  اوج  شـــوق/وحشـت ازسیمـای لب مــی افـکنیــم/پیـش پا کـوهـی اگـر گـردن کشــد/در غــرورش صـد تعب مـی  افـکنیـم/خــار اگــر ابــرو کشـد از کـار گُل/در نهــادش صـد عجـب مـی افـکنیـم/روی آســایـش نبیـنـد تیـــر گـــی/تاکـه سـر ، پـای طـلب مـی  افکنیــم/لـــرزه بـر انـدام وحشـت مـی رســد/آفتــابـی گـر بـه شـب مـی افـکنیــم/تـا اجـل عـاشـق صفـت لـب  وا کنــد/رخــت نـوبـت بـا ادب مـی  افکنیـــم+++++++++++++++++++ معلم بلاگ /شراب بیداری /از: کریم الله قائمی/جذبه های عشق را ، در سینه  باور می کنــم/بـا سپیـدای بشـارت ، دیده راتر می کـنـم/می روم دروادی حیرت ، به دوراز چشم ِ آز/بـا  زبان بی زبـانی ، عشـق از بـرمی کنـم/سـاکتـم با صد گلـو آواز، در بـزم جهــان/پیـش ِ پای ِ بی نیازی  ، عمر راسـرمی کنـم/پا به پـای ریشه ها ، با سر به زیـری قـانعـم/در میان ِ گریه ها ، گل خنده نوبر می کنــم/گوش های غفلتم را می کشم در شوق ِ نــور/کولی ِ اندیشـه را ، تسلیـم ِ داور می کنـــم/می رسـم تا لحظـه های رویش ِ سبـز دعــا/گوهر جان را به لطف ِ حق ، شناور می کنـم/خـم نمی گـردد ستون ِ همتـم ، درجستجــو/با شراب ِ سادگی ، دفع ِ تـب ِ شـرمی کنــم   /       می دوم با تشنگی ها ، تا به سـر فصـل رضــا/درمیان جذبه ها ، خورشید در بر می کنم /+++++++++++++++ معلم بلاگ +++ بسم الله الرحمن الرحیم  نامه ی زیر رو نوشت نامه ایست که با کلمات بدون نقطه فارسی نوشته شده و اصل آن که در میان اوراق پرونده های متروکه کاخ معروف به کاخ آقا ( یا آغا ) محمد خانی در شهر گرگان پیدا شده و به اداره ی آموزش و  پرورش گرگان تحویل گردیده است و امیدواریم که هنوز هم در بایگانی آن اداره موجود باشد .کاخ آقا ( آغا ) محمد خانی کاخی است قدیمی که در گذشته مقّر والی نشین بوده و در عصر سلسله پهلوی روساء اداره املاک اختصاصی در آنجا سکونت داشته اند .مفاد نامه آنست که شخصی از اهل ساوه که در استرآباد آن روز اقامت داشته نامه ای به حاکم آن زمان نوشته و ضمن اظهار استیصال ، تقاضای کمک و استمداد نموده است . نام نویسنده محمد ساوه ای ذکر شده ولی نام طرف خطاب دیده نشده است . تاریخ پای نامه سال 1222 (به احتمال قوی هجری قمری)ذکر شده یعنی تقریبا 200  سال قبل . و اما متن نامه .سرسلسله سالار وسرکرده ی امراء راکردگار احد عمر سرمد دهد . دعا گو محمد اهل ساوه ، در کلک و مداد ساحر و در علــم و علوم و سواد ماهر ، ملــــک  استنساخ از : اسناد آقای احمد صالحسری الملوک کلامم و معلم مسائل حرام و حلال . در هر علم مدرس و در هر اصول مؤسس ، در کلّ ممالک محروسه ، اسم و رسم دارم و در هر حال طلا را سود محک و ادراک آماده و احساس مس کرده لا مساس و لامع گو آمدم . در کلک و عماد دومم و در علم و حِکَم مسلّمِ کل اُمم . سر سلسله و سّلاله ی اهل کمالم و علاّمه ی دهرم و محسود عوام کالحمار اما کو طالع کامکار و کو اهل کَرم . آه آه سر سام و دل مرده آرام دهرم مکرر داد کمال دادم – اما کو معدود کس که کمک در حالم آرد – کوه کوه دردها در دل دارم . مدام در دام وام والد و دوام در ورطه ی آلام ، هر سحر و مسا در واهمه و وسواس که مداح که گردم و که را واسطه کار آرم که مهامَم اصلاح و دو سه ماهم آسوده دارد . هرگاه کَرم سرکار سعد عطا حاصلم گرددمسرورم . ( دلا درِ گله مسدود دار در همه حال که کار دهر همه عکس مدعا آمد ) علاوه ی همه دردها و سر آمد کلّ معرکه ها دائم عمل دهر  عروس طالع و لامع را در کام مهدگاه داماد لئام در آورده – عالم و عام لئام و کرام و صالح وطالح صادر و وارد مکّرم . دمار کودک و سالدار ، گدا و مالدار ، مالک گاو و گله الاّ سردمدار محلّه همه و هر کس سرگرم و در اصلاح هوی و هوس و اهل و اولاد دارد کل طعام را آماده کرده و در سر سماط گرد آورده . حلوا ، ساک ، سرکه ، کاک ، کره و عسل ، حمل سمک ، گرمک ، دلمه گردو، کوکو ، کاهو ، امرود ، الاّ کلم و کدو و مگر محرِِّر  رساله در کل محروم و در حکم کالمعدوم ، اگر کَرم سعد سرکار اعلی که سرورالوالد و سرورالوالده در ما طلوع گردد و دراس آرد معادل دو صاع گِرده و دو درم ارده عطا گردد کل دردها دوا و کامها روا و وامها ادا گردد و حامد و محمود مسرور . لا اله الاّ الله وحده وحده و الهّم صلّ علی محمد و آل محمد . گردم دعاگو . محمد ساوه ایتاریخ 1222 محل مهر محمد ساوه ++++++++++++++++ معلم بلاگ +++

 

کاریکریماتور
·      تبر ، اولین شر کت کننده ، در تشییع درختِ بریده شده است .·      فرشته هم اگر از مرداب سر در آورد ، بوی لجن می دهد .·      بچه گربه ای که طرح دوستی با بچه موشی ریخته بود ، به حبس ابد محکوم شد .·      گربه ای که در حوض خالی خوابیده باشد ، ماهی خواب می بیند .·      لالایی خواندن پشه ، به نیش زدنش نمی ارزد .·      مگسِ منزلِ پزشکان ، استرلیزه شده است .·      به سگی که پای دزدی را گاز گرفته بود ، یک هفته مرخصی دادم .·      سنگی را که به سر دشمنم خورده است ، در کلکسیون سنگ ها محافظت نمودم .·      وقتی به قطب رسیدم ، دندان هایم کف زدند .·      فرشته ای که رشوه گرفته بود ، در دادگاه اهریمن تبرئه شد .·      وقتی کبریت کشیدم ، آه از نهادش برخاست .·      ستارگان دور ماه ، مرا به یاد کاسهِ لیسان انداخت .·      تا دکتر خواست عمرم را قیچی بر کند ، با مخالفت عزراییل مواجه شد .·      انگشتان پایم از سوراخ جوراب بیرون آمدند ، تا مراقبِ اوضاع باشند . ·      خاطر آنکه کاسه کوزه ها را به سرش نشکنند ، قبلاً آن ها را شکست .·      برای آنکه جایم را میان دیگران باز کنم ، رژیم گرفتم .·      سنگی که برای دیوار خانه لازم است ، برای سر همسایه حرام است .·      اعتصاب موشها ، به نفعِ گونی هاست .·      موشی که در نبود گربه رجُز خوانی می کرد ، اسیر تله موش شد .·      به عقیده ی تفنگ ، یک چشم شکارچی زیادی است .·      پشه ای که نیشش در پوست تنم فرو نمی رفت ، تقاضای بازنشستگی کرد .·      عده ای ، با ذره بینِ افرادِ متملق ، بزرگ می نمایند .·      به مرد دنیا دیده ، کره یجغرافیایی هدیه کردم .·      از بس خانه به دوشی کردم ، دوشم زخم برداشت .·      به علت سابقه کار و حسن جمال ، کلفتِ خانه ، به خانمِ خانه ارتقاء گروه یافت .·      وقتی از کنار سطل زباله می گذرم ، مگس ها به احترامم بلند می شوند .·      مرغی که به خروس خانه خیانت کرده بود ، تخم مرغش تو زرد در آمد .·      از کریم اله قائمی ·      معلم بلاگ ·      +++++++++++++++ بسم الله الرحمن الرحیم مقدمه :دوران سالمندی مرحله ای از زندگی است که از 65  سالگی شروع می شود و با دگرگونیهای تدریجی در ترکیب و ساخت ارگانیسم و با نزول عملکرد تمام سیستم های بدن همراه است .این باور که دوران پیری در همه ی افراد با کاهش توانائیهای جسمی و روانی عمیق همراه است واقعیت ندارد . اکثر افراد سالمند توانائیهایشان را تا حد قابل توجهی حفظ می کنند . افراد مسن سالم  معمولا سطح فعالیت اجتماعی خود را تا حدی که فقط تفاوت جزئی با افراد میانسال دارد حفظ میکنند .برای خیلی از افراد ، دوران پیری تداوم رشد هوشی ، هیجانی و روانی دوران میانسالی می باشد. قرائن زیادی در دست است که حفظ فعالیت اجتماعی ، برای سلامت جسمی و روانی سالمندان حائز اهمیت است . در این صورت فرد سالمند می تواند احساس کفایت و احترام به نفس را در خود تداوم بخشد .آنچه که مراقبین و اطرافیان فرد سالمند شایسته است انجام دهند ، کمک به حفظ حس احترام و عزت نفس سالمندان است . فرد مسن اگر مورد حمایت اجتماعی و خانوادگی قرار گیرد ، سلامت جسمی و روانی او تامین می گردد و عزت نفس بالائی پیدا می کند .   هر چه فرد سالمند ، توان جسمی خود را تداوم بخشد بهتر می تواند با عوامل خطرزائی محیطی مقابله کتد . در دوران پیری وزن مغز و عملکرد هوشی فرد کاهش می یابد . کندی ، یکی از ویژگیهای دوران پیری است . این کندی در کلّیه ی حرکات و از جمله رفلکسهای فرد مسن وجود دارد بنا بر این   تاخیر در واکنشهــــــای رفلــــکسی مــوجب تاخیـر در دوری

پیشگیری از حوادث در دوران سالمندی

   
گزینش از : سید حجت ا... طاهری گزینی از منبع خطر می شود و بدین نحو سالمند همواره به مراقبت از خطر و حفظ ایمنی نیاز پیدا می کند . بنظر می رسد اختلال در اعمال روانی – حرکتی سالمندان به مکانیسمهای مغزی آنان مربوط باشد تا به عوامل محیطی . همراه این تغییرات شناختی و حرکتی تغییرات مهمی در شخصیت و گرایشهای آنان به وجود می آید نظیر افزایش احتیاط ، عدم انعطاف و بریدن از دنیای خارج . البته کاهش تحرک و فعالیت سالمندان و افزایش احتیاط در آنان نکات مثبتی است که در این دوران آنان را از قرار گرفتن در معرض خطرات محافظت می کند . اما از سوی دیگر کندی رفلکسها ، حفظ بقا و نیز عدم تعادل جسمی وحرکتی ، ضعف تمرکز و جهت یابی و اختلالات شنوائی و بینائی وحسی از جمله عوامل منفی مستعد کننده در این دوران برای آسییب دیدگی است ، که معمولا وجود این فاکتورها و فاکتورهای زمینه ای جسمانی گاهی اوقات سبب افزایش شدت صدمه از حادثه می شود .پیشرفتهای پزشکی و بهداشت عمومی به طول عمر افراد افزوده است ، و در حالیکه افراد عمر طولانی تری یافته اند ، ولی از بسیاری عواقب و عوارض پیری در رنجند .اپیدمیو لوژی حوادث در سالمندی :آخرین تجزیه و تحلیل اطلاعات برنامه کشوری پیشگیری از حوادث خانگی (در سال 1380) حاکی از آن است که میزان بروز حوادث خانگی در مقطع سنی صفر تا چهار سالکی بالاترین حد را داراست . از چهار سالگی به بعد این میزان رو به کاهش است اما مجددا میزان حوادث خانگی در مقطع سنی 60 سال به بالا  افزایش قابل توجهی می یابد که از مجموع مصدومین (169139 نفر ) تعداد 17475 نفر مربوط به مقطع سنی 60 و بالاتر است ( 3/10 در صد کل مصدومین ) .پنج علت اصلی بروز حوادث که بالاترین میزان حادثه در منزل را برای سالمندان تشکیل می دهد عبارتند از تماس با مایعات داغ و در نتیجه سوختن ( 5094 نفر ، 29 در صد ) تماس با اجسام تیز و در نتیجه مجروح شدن (4089 نفر، 23 در صد) جراحت در اثر زمین خوردن ( 2272 نفز ، 13 در صد ) مصدوم شدن در اثر سقوط از بلندی ( 1824 نفر ، 10 در صد ) ،   بر خورد با اجسام  یا ضربه ( 11359 نفر، 10 درصد ) . ( در صدها به نسبت کل مصدومین سالمند محاثبه شده است )این حوادث موجب بروز صدمات جسمانی شده اند که عمده ترین صدمات ناشی از حوادث فوق الذکر که بالاترین میزان مصدومین را در گروه سنی سالمندان داشته اند . عبارتنداز : سوختگی ( 6646 نفر ، 38 در صد ) ، بریدگی ( 5366 نفر 31 در صد ) ، شکستگی ( 1948 نفر ، 11 در صد ) ، زخم  ( 1750 نفر ، 10 در صد ) ، ضزبدیدگی و در رفتگی ( 779نفر ، 4 در صد ) ، ( در صد ها به نسبت کل مصدومین سالمند شده است )تعداد موارد فوت ناشی از حوادث خانگی در گروه سنی 60 و بالاتر 179 نفر است که 17 در صد کل فوتهای ناشی از حوادث خانگی را به خود اختصاص می دهد .پنج علت عمده مرگ ناشی از این حوادث در سالمندان عبارتند از :تماس با آتش ( 43 نفر ، 24 در صد ) ، سقوط ( 40 نفر ، 22 در صد ) ، تماس با مایعات داغ ( 20 نفر ، 11 در صد ) ، خودکشی ( 14 نفر ، 8 در صد ) ، تماس با مواد شیمیائی ( 14 نفر ، 8 در صد ) . ( در صد ها به نسبت کل مرگهای سالمندان محاسبه شده است )مبحث خودکشی نیز در مورد سالمندان باید مورد بررسی و علت یابی قرار گیرد . این مساله در مورد سالمندان سالم مورد انتظار نیست ولی آن دسته از سالمندان که احساس تمامیت در زندگی خود و در این مرحله از عمر را ندارند و مبتلا به افسردگی و یا زوال عقل دوران پیری هستند بیشتر به  چشم می خورند هر چند که در کشور ما با وجود حمایتهای خانوادگی و سنن فرهنگی مبتنی بر احترام به سالمندان ، خودکشی در این گروه سنی از میزان بالائی بر خوردار نیست ولی در همین حد نیز براحتی قابل پیشگیری است .با توجه به عللی که اشاره شد سالمندان بعنوان یکی از اقشار آسیب پذیر به محیطی ایمن نیاز دارند که بتوانند در آن از عوامل خطرزا مصون باشند و با این عوامل برایشان به حد اقل رسیده باشد .حوادث خانگی و راههای مقابله با آنها :در محیط داخل و بیرون منزل سالمندان با حوادث گوناگونی مواجه اند که در ذیل به اهم این حوادث و روشهای پیشگیری از آنها اشاره میشود :1-                      خفگی :در برخی سالمندان بعلت حالتهای بیقراری و رفتارهای تکانشی ممکن است حادثه ی پریدن غذا و خوراکیها به راههای تنفسی اتفاق بیفتد زیرا برخی مواقع آنها با بی توجهی و عجولانه غذا می خورند و این حادثه می تواند منجر به خفگی آنها گردد . برای پیشگیری از این مساله بهتر است : 1- سالمندان حین خوردن غذاو هر نوع خوراکی دیگر تنها نباشند . 2- آموزشهای لازم از طریق فیلم به آنان داده شود . 3- نوع غذاهای آنان متفاوت باشد .2- سقوط :یکی از شایع ترین حوادث در سالمندان سقوط است . افراد سالمند به علت ضعف عضلانی و عدم تعادل جسمانی و بعلت سرگیجه ( ناشی از تغییرات فشار خون ) قادر به ممانعت از سقوط و زمین خوردن نیستند . اینگونه حوادث ممکن است در حمام ، راه پله ، سطوح لیز و لغزنده ( بخصوص سطوح سنگی و پوشیده شده با پارکت و سرامیک ) ، و حتی در تختخواب ( سقوط از تختخواب )اتفاق بیفتد .برای پیشگیری از این حوادث :·      سالمندان حین حمام کردن مراقب باشند برای آنها در کنار دوش دستگیره وجود داشته باشد و در کف حمام و زیر دوش ، زیر پائی غیر لغزنده قرار گیرد .·      راه پله ها و کلیه محلهای عبور سالمندان در منزل باید نور و روشنائی کافی داشته باشد و این محلها عاری از هرگونه وسائل اضافی و مانع باشند و سطوح آنها لغزنده نباشد . اولین پله و آخرین پله می بایستی علامت گذاری شود .·      فرش و موکت در منزل باید کلا به زمین فیکس شده باشند و سر نخورند . برای ایمنی هر چه بیشتر ، سالمندان حین راه رفتن در منزل و خارج از آن باید عصا همراه داشته باشند .همچنین استفاده از دمپائیهای ایمن می تواند کمک کننده باشد . از طرفی بعلت اینکه شایع ترین محل شکستگی سر استخوان فمور می باشد استفاده از شورت با    پدکناری می تواند موثر باشد .·      تلفن باید در نزدیکی محل خواب و نشستن سالمندان باشد تا زمان پاسخگوئی به آن که با عجله بلند می شوند زمین نخورند .·      در زمستان و در هوای برفی و بارانی سالمندان باید کفشهای عاج دار بپوشند و عصا همراه داشته باشند و خیلی با احتیاط قدم بزنند .·      از آن جایی که برخی از سالمندان در کلّیه ی ساعات روز عادت به چرت زدن دارند ( به علت اختلالات خواب و کم خوابی های مکرر در طول شب ) باید صندلی محل نشستن آنها و یا تختخواب آنها ایمن باشدو در وضعیتی باشند که حین چرت زدن سقوط نکنند.·      همچنانکه کلیه محلهای نشستن و رفت و آمد سالمندان باید نور کافی داشته باشند ، لازم است محل خواب آنان نیز در طول شب از یک نور ملایم برخوردار باشد .·      در مقابل بالکن ، در کنار پنجره ها و در کنار راه پله ها نرده و حفاظ مناسب وجود داشته باشد .3-                      مسمومیت :به علت وابستگی که سالمندان به انواع و اقسام دارو ها دارند ، و از طرف دیگر به دلیل ضعف بینائی آنان ، احتمال دارد که داروها را بیش از اندازة لازم تجویز شده و یا به طور اشتباه مصرف کنند و دچار مسمومیت داروئی شوند . بهتر است داروها کلا برچسب مشخص کننده با رنگهای متفاوت داشته باشند و داروها جداسازی شوند و فقط میزانهای لازم در دسترس آنها باشند و حتی المقدور مصرف دارو به همراه مراقب انجام شود . نوع تجویز داروها می بایستی با دّز مناسب ولی با تعداد کم شکل داروئی باشد .همچنین سالمندان ممکن است مواد شیمیائی و سموم را با سایر مواد ( و حتی موادخوراکی ) اشتباه بگیرند . لازم است این قبیل سموم نیز در ظروف خاص خود قرار گیرند و برچسب مشخص کننده داشته باشند .4-                      سوختگی :·      در نزدیکی محل خواب و نشستن در مسیرهای تردد آنها در منزل ، بخاری و ظروف غذاو مایعات داغ وجود نداشته باشد .·      قبل از حمام کردن بهتر است درجة آب تنظیم شود تا خیلی داغ و سوزاننده نباشد·      در زمان خوردن غذا ها و مایعات داغ با دقت کافی اینکار صورت گیرد و با عجله و شتابزدگی نباشد .·      سالمندان حین استفاده از اجاق گاز و روشن و خاموش کردن آن و حین آشپزی و همچنین در زمان روشن و خاموش کردن بخاری و شومینه مراقب باشند و اصول ایمنی               را رعایت کنند .5-                      بریدگی :·      به علت لرزش دست و ضعف حرکات ظریف انگشتان ، سالمندان قادر نیستند که از چاقو و سایر وسائل تیز مثل قیچی ، سوزن و ... به خوبی استفاده کنند حتی المقدور کار با این وسائل را نباید به آنها محول نمود و اگر ناچار به انجام این کار شدند دقت و احتیاط کافی را داشته باشند .·      در مسیر های رفت و آمد ، خواب و نشستن سالمندان نباید اشیاء تیز و برنده مانند اشیاء تزئینی تیز و یا میزهای دارای لبه های تیز و ..... وجود داشته باشد .6 - کمکهای اولیه :در منزل باید جعبه کمکهای اولیه شامل باند و گاز و پنبه استریل ، مواد ضد عفونی کننده ، پمادهای آنتی بیوتیک ، ترمو متر موجود باشد . دستگاه فشار خون از جمله وسائلی است که وجود آن در منزل ضرورت داردو باید مرتبا فشار خون فرد سالمند کنترل شود زیرا بالا بودن یا پائین بودن بیش از حد میزان فشار خون موجب به هم خوردن تعادل حرکتی وسرگیجه می شود که خود عامل زمینه ساز برای سقوط است . در مورد سالمندان به علت پوکی استخوان و سستی عضلات در برخی از آنان ، احتمال شکستگی و در رفتگی استخوان زیاد است و احتمال دارد که با کوچکترین ضربه و یا یک زمین خوردگی ساده این اتفاق بیفتد . بنا بر این در حین انجام کمکهای اولیه ( تنفس مصنوعی و ماساژ قلبی ) و جا بجائی و انتقال فرد سالمند ، این کارها با احتیاط کامل انجام شود تا موجب صدمات بیشتر نگردد.7 – حوادث ترافیکی :سالمندان به دلیل محدودیتهای جسمانی و حرکتی خود نمی توانند به سرعت از خیابان عبور کنند و به دلیل ضعف بینائی و شنوائی قادر نیستند که موقعیت وسائل نقلیه را به طور سریع و مناسب تشخیص دهند و در چنین مواقعی آنها نیاز به یاری دارند و از سوی دیگر رانندگان باید مراقب وضعیت سالمندان باشند و احتیاط بیشتری بنمایند .رانندگی توسط افراد سالمند باید با رعایت ایمنی کافی صورت گیرد ، قبل از اقدام به رانندگی باید فرد سالمند از سلامت جسمی و روانی خود مطمئن باشد و دچار ضعف حرکتی و بینائی و شنوائی نباشد و از جهت یابی سالمی بر خوردار باشد . تنها با وجود چنین شرایطیسالمندان می توانند رانندگی کنند و بهتر است مسافت و مدت زمان رانندگی آنان طولانی نباشد .بقیه دارد .... ++++++++++++++++++++ معلم بلاگ +++ باسمه تعالی  گفت این گوش ، به آن گوشِ دگر ، با تب و لرزچه خبر داری تو؟داد اینگونه جواب  ، گوش دگر ، با غم و دردخبر از بی خبری !ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدر خبر بود که نظام هماهنگی حقوق بزودی تصویب شده و به اجرا در می آید . وحقوق همه کارمندان هم سابقه و هم مدرک یکسان خواهد شد . این خبر از اولین ماههای حکومت دولت نهم بر سر زبانها بود و آن را لایحه ای از طرف دولت نهم به مجلس هفتم می دانستند ولی پس از مدتها که لایحه تصویب شد . دولت حرف خود را پس گرفت ! و مصوبه به دست انداز افتاد . وحالا چه بر سر آن آمده    بی خبریم .ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدر خبر بود که یکی از بزرگان شورای نگهبان در پاسخ به نامه یکی از بازنشسستگان آموزش و پـرورش اصفهان که از ایشان پرسیده چرا شورای نگهبان مصوبه مجلس در مورد نظام هماهنگ حقــوق را تأئید نکرده اند ؟ گفته ما ناراحتی شما را می دانیم ولی نمی توانیم خلاف قسممان عمل کنیم و به داد شما برسیم 

 

خبـر از بی خبـری  U
    
حال ، این  سوگند خوردن چه منافاتی با حق عده ای بازنشسته دارد ، ما بی خبریم .در خبر بود که بنا به رای دیوان عالی اداری  در مورد مصوبه 9434/ ت هیأت وزیران به تاریخ 5/3/81  و محکوم شدن سازمان باز نشستگی به پرداخت 12 درصد افزایش حقوق  بازنشستگان  ، پس از اعمال مصوبه معروف به بند (ل) ماده 4  از ابتدای سال 81  و تأثیر دادن آن در دریافتی آنها در سالهای بعد ، سازمان باز نشستگی  این محکومیت را پذیرفته و می گوید ابلاغ ها صادر شده ولی بدستتان نمی دهیم چون  تا به حال پولش حواله نشده و ما هم بستانکار برای خودمان درست نمی کنیم . وقتی پول به حساب ما رفت ، ابلاغها را داده و مبلغش پرداخت می شود .ولی این حرف درست یا نادرست و این پول کی حواله می شود و کی بدست ما می رسد ، بی خبریمکس ندانست که منزلگه این پول کجاستآنقدر هست که بانگ جرسی می آیدـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدر خبر بود که سه برابر شدن حق عائله مندی بازنشستگانی که سن آنها بیشتر از 60 سال وحقوقشان کمتر از 300 هزار تومان است و لایحه آن سال پیش پس از یکسال تاخیر توسط دولت نهم به مجلس هفتم تقدیم شده بود . پس از یکسال معطلی بدون هیچ تغییری تصویب شده و به تأئید شورای نگهبان رسیده و به شکل قانون در آمده است .ولی بعد از آن چه بر سر این قانون آمده است     بی خبریم  انشاءالله قبل از آنکه همه این افراد مسن تر از 60  سال با حقوق کمتر از 300 هزار تومان دیار فانی را وداع گویند ،  از این قانون خبری به دستشان برسد . که به گوش رسیدن دردی را دوا نمی کند .در خبر بود که بر اثر اختلاف نظر بین سازمان  بازنشستگی کشوری و بعضی سازمانهای دیگر استانها در مورد پرینت (print ) کردن احکام حقوق جدید بازنشستگان ، پرداخت حقوق ایشان در پایان برج چهارم سال ،  مدتی به تأخیر افتاد . ولی در مورد اینکه ، در این مدت ، حقوق این بندگان خدا ، که بعضی هایشان هم بشدت بدهکار بوده و یا قسط داشته اند (و هر روز جریمه دیرکرد ،پرداخت می نمودند ) در حساب بانکی کدام سازمان بوده بی خبریم .ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدر خبر بود که می خواهند نخبگان معلمان بازنشسته هر استان را شناسائی کرده و آنها را مورد تجلیل و تکریم قرار دهند . به همین منظور کانون باز نشستگان ، بنا به درخواست سازمان آموزش وپرورش استان ، طی یک بازخوانی ، تعدادی را مورد شناسائی قرار داده و بر اساس امتیاز بندی  شش نفر از آنها را انتخاب و اسامی آنها را طی نامه ای ارائه نمود .ولی اینکه بعدا چه اتفاق افتاد و برای آنها چه کردند و از آنها چه تجلیلی به عمل آورده اند        بی خبریم .ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدر خبر بود که بر اساس مصوبه دولت به منظور تعدیل حقوق معلمان با در یافتی کارمندان ارگانهای دیگردر هیأت دولت تصویب شد که  علاوه بر 5 درصد افزایش حقوق در سال 86  مبلغ  544800  ریال (معادل 300  درصد پایه حقوق ) ماهانه به هر معلم پرداخت شود . ولی چرا در موقع اجرا ، این مبلغ برای معلمان بازنشسته  به 272400  ریال ( معادل 150 در صد پایه حقوق ) تقلیل یافته ،                           بی خبریممی گویند این کار ، زیر سر کارشناسان و مفسرین مصوبات دولت در سازمان بازنشستگی کشوری می باشد ، که قبلا هم از اینگونه اشتباهات کرده اند ، و معلوم نیست این اقدامات برای کارشکنی در کار دولت است یا دوستی به سبک خاله خرسه با دولت .ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

اعیاد رجبیه و شعبانیه

را به جمیع مسلمین جهـان بخصوص ایرانیان عزیـز تبــریک میگوئیـم . 
 
++++++++++++++++ معلم بلاگ بسم الله الرحمن الرحیم  بعضی توضیحات و معانی بعضی کلمات . 1)                      کاک – هر چیز خشک خاصه گوشت و نان 2)                      مساس – سودن – قیاس نمودن 3)                      لامس – به دست مالنده 4)                      مهام – امور مهم 5)                      درّاس – کوفتن گندم با خرمن کوب 6)                      لامع روشن کننده 7)                      صاع – پیمانه ایست در حدود 3 کیلوگرم8)                      کلک – قلم  نی 9)                      مس – سودن و سائیدن 10)     دمار – پوست نازکی که روی گوشت راسته کشیده شده است 11)               الاّ – در این متن به معنی حتی  می باشد 12)              وسواس – اندیشه و گمان بد 13)              گِرده – قرص نان 14)             

دعای عید

 ازخدا خواهم که ایران تا ابد پاینده باشد                                        تا که گیتی هست نام میهن من زنده باشدهر که می خواهد که ایران خانه ی بیگانه گردد                             رو سیاه و تیره بخت و تا ابد شرمنده باشد                                                                 از : ع - م      
 امرود -  گلابی  
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387
  باسمه تعالی /مناجــات/ای ابر سترون زمانه  /               .اندوه بلند عاشقانه   /              .ای دلق هزار میخ صوفی  /          .ای روح سترگ عارفانه   /          .آتشکده ی صفای مؤ بد   /         .گلبانگ بلند عابدانه    /           .ای پیر خراب ِ سرزمینم  /           .بخشای به من مُی مّغانه    /          .مصلوب شدی به گفته ی حق /       .نامت به جهان شده فسانه    /       .ای چشم شرر فشان ساقی   /        .در خرمن من زده زبانه /               .ای لعل نگار می پرستان /                   .توصیف زبان شاعرانه   /                  .طالع تو بشو ز خاورانم    /                 .در دِه  تو نجات من شبانه  /               .   ای یارِ بلند سیم اندام    /                .اندر غم تو قدم کمانه   /                  .نیلوفر سبز آفرینش  /                     .دریای وسیع بی کرانه  /                   .باران خیال آسمانی   /                      .جنگل ز تو می زند جوانه  /              .ای خرمن وحشی بِنفشه   /                 .بگشوده تو زلف راهبانه  /                   .عشقم به زبان چو گفتنی بود   /             .گشتم به ملامتت نشانه    /.               .لبریز شده وجودم از عشق   /              .روحم شده پاک و صادقانه /         .ژولیده ی خاکیم نگه کن   /                   .کم زن تو به گُرده تازیانه  /                .از خود تو رهائیم ده اکنون  /              .دلــــــــــداده منـــــــم  تــــــو دلبــــرانـــه/.ای رُبّ جمیل شاد /خواران  /                 .باقی تو و دیگران بهانه                   .+++++++++++++++++++++ معلم بلاگ +++
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387
 بسم الله الرحمن الرحیم

ایــران من

               بفْسّردشاخه های جوانش ، ز آفتاببا این همه ،چون سالهای سالبید کهنسبز و سترگ ماند ،بلندا و استوارچون ریشه دارد اودر عمق این دیاراو پایدار ماند،سر افراز و بی قرارچون پنجه کرده است فرو ،اندرون خاکاو سر نمی سِپّرد ،- حتی به آفتاب -او تن نمی دهد - حتیبه تیزی تبری تیز وآبدار -ایران من ،بید کهنسال پایدارهموارهسرفراز بمانی و استوارـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عبـاس مـهـارلوئیبهمن ماه 1385 ایــران من بمانایران من ،بمان .ت.......و ،جاودان بمان .ما خاک می شویم ،تو بر خاکمان بمان .ایران من ،ت.......و ،به خاطر ایرانیان بمان .تو ،مام میهنیبه خاطر نسل جوان بمان .                   ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387
1-                       

 

یکی پر طمـــــع پیش خوارزمشـــاه               شنیـــــدم که شد بــــامدادی پگــــاهچودیدش، بخدمت دوتاگشت وراست                 دگـــــر ، روی بر خاک مالید و خاستپسر گفتش ای بابک نــــام جـــــو               یکـــــی مشکـــــلت می بپــرسم بــــگـونگفتی که قبله است سوی حجاز ؟              چـــــرا کردی امروز زین سو نمــاز ؟مبـــر طاعت نفس شهوت پـــرست              که هــــر ســاعتش قبله ی دیگـــراستمبـــر ای بـــرادر بفرمـــانش دست               که هرکس که فرمان نبردش برستطــمـــع آبــــــروی تـــــوقـّــر بــــریخت               برای دو جـــــو ، دامنی دّر بـــریخت    بوستان سعدی باب ششم در قناعت +++++++++++++++++++++++++++++++++++++  
                  
بسم الله الرحمن الرحیم از : ع – مـهـارلـوئـیاین معلم ریاضی بنا بر رسم هم ولایتی بودن با حافظ شیرازی و آشنائی و مأنوس بودن با اشعار این شاعر بزرگ از دوران کودکی و برداشتهائی که از همان زمانها از این اشعار در ذهنم نقش بسـته ـ که البته ممکن است عامیانه و غیر اصولی باشد ـ بر آن شدم که دست به قلم برده و برداشتهای خود را در مورد سه بیت از ابیات حافظ بیان کنم . امیدوارم بزرگان ادبیات ، این جسارت را بر من ببخشایند. ازاتفاق دو بیت از این سه بیت ازیک غزل می باشد: معاشران گره از زلف یار باز کنید         شبی خوشست بدین قصه اش دراز کنید حضور مجلس انس است و دوستان جمعند         واِن یُکاد بـخـوانید و در فـراز کنید چند سال پیش ( حدوداً  15  سال پیش) در جلسه حافظ خوانی که در منزل یکی از دوستان بر قرار شده بود حضور پیدا کرده بودم . بحث و تفسیر به بیت دوم از دو بیت بالا رسیده بود . و سخنران دانشمند  می گفتند که کلمه فراز معانی مختلفی دارد از جمله دو معنی متضاد بستن و باز کردن وسپس بحث در مورد اینکه در اینجا هر دومعنی صدق پیدا می کند و این بیت با هر دو معنی کلمه فراز معنی دارد . با معنی بستن . یعنی و اِن یُکـــــاد   بخوانید و در را ببندید تا این جمع دوستانه و مأنوس از چشم زخم حسودان در امان باشند . و با معنی باز کردن یعنی دعای چشم زخم را بخوانید تا از چشم زخم حسودان در امان شویم و سپس در را باز کنید تا همه ، این مجلس انس را با چشم خود ببینند و لابد از حسادت چشمشان در آید .منِ بنده خدا با سابقه ی ذهنی که در مورد این بیت داشتم اجازه گرفته و گفتم : « ما در شیراز وقتی دعا می کنیم به بالا فوت می کنیم آیا ممکن است در اینجا هم جناب حافظ نظرش این باشدکه با برپائی این مجلس انس و حضور دوستان ، بیائید و دعای چشم زخم را خوانده و به بالا ( یکی دیگر از معانی فراز ) فوت کنید؟ ( در فراز کردن یعنی به به بالا فرستادن ) ولی با گفتن این حرف بعضی ادیبان محترم حاضر در جلسه نگاهی به من کرده ، ـ نگاه عاقل اندر سفیه ـ و لبخندی زده و گفتند : « فکر می کنیدحافظ هم مثل شما به این سادگی اطرافش را می نگریسته » و من ماندم و سکوت . البته بعدا شنیدم یکی از دبیران خوب شهر ، همین برداشت از کلمه فراز را در این بیت  داشته و در کلاس ابراز داشته اند . شما چه فکر می کنید .و اما بیت اول : تا به حال در هر مجلس حافظ خوانی که بوده ام و هر کتابی را که خوانده ام  ـ که البته بر آن زیاد تکیه نمی کنم . چون خیلی از کتابها را نخوانده ام ـ وقتی به این غزل و بخصوص اولین بیت آن رسیده اند ، شاید با توجه به بقیه غزل ، بیت را در وصف شب مورد نظر  دانسته اند و سپس در مورد بلندتر کردن این شب خوش ، آن هم بوسیله قصه ( در بعضی نسخه ها )  و یا وصله (در نسخه های دیگر ) بحث کرده اند که همگی معترفند قصه شب را کوتاه می کند نه بلند ، و وصله هم کلمه خوش آهنگی نیست که حافظ از آن استفاده کند و در هیچ جای دیگر دیوان از این کلمه استفاده نشده است . علاوه بر این ، هیچکدام از این دو کلمه به باز کردن زلف یار بستگی ندارد . برداشت من از خیلی وقتها پیش بر این بوده است ـ ولی تا بحال جرأت ابرازش را نداشته ام ـ که این بیت در وصف گیسوی یار است و جناب حافظ بسیار خوش سلیقه  می فرماید : ای کسانی که معاشر و همصحبت و همنشین یار هستید ، بیائید و گره ها و بافته های موی او را باز کنید تا زلفش که چون شب تیره و پر رمز و راز ، زیبا و جان فزا و خوش است ،  بدین وسیله ( یعنی به وسیله بازکردن گره و بافته ) درازتر و طولانی تر شود .و اینجامی ماند که قضیه  قصه و وصله چه می شود؟ پاسخ را با یک سوال همراه می کنم . آیا نمی شود حدس زد که این کلمه نه قصه بوده و نه وصله  بلکه وسیله بوده که به ضرورت شعری وسله نوشته شده و ناسخین به خیال اینکه جناب حافظ املایش خوب نبوده و منظورش از وسله همان وصله بوده ، آن را تصحیح فرموده و ناسخین دیگر که وصله را وصله ناجوری در اشعار حافظ دانسته و آن را در خور مقام شعری آن شاعر بزرگ نمی دانستند کلمه قصه را به جای آن قرار داده اند و این گرفتاری را برای اهل ادب ایجاد نموده اند لطفاً لبخند نزنید . کمی فکر کنید !و اما بیت سوم که حافظ را تا پای ارتداد وبی دینی کشانده و باعث تهمتها به او گردیده است بیت معروف :پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت               آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باداز غزلی به مطلع :صوفی ارباده به اندازه خورد نوشش باد              ورنه اندیشه ی این کار فراموشش بادمی باشد که غزلی است در وصف معشوق و زیبائیها و خوبیهای یار و می شود گفت که سخن پیر را هم که خطا بر قلم صنع نرفته ، شاهد کلام همین کامل  بودن محبوب آورده است . و بنا بر این نمی باید در نظر پیر شک کند و آن را همراه با اغماض و چشم پوشی بداند . علاوه بر  این، جناب حافظ با همه بد گوئیهائی که در مورد صوفی و زاهد و واعظ و غیره و غیره دارد هیچگاه در مورد پیر بدگوئی نکرده و احترام خاصی برای پیران روزگار و پیران طریقت قائل است . و در اینجا هم آفرین می فرستد بر نظر پاک پیر .آیا فکر می کنید که با آوردن کلمه خطا پوش به آن معنی که در اذهان است جناب حافظ پیرش را به استهزاء کشیده و یا پیرش را به غیر منطقی بودن و خطا پوشیدن متهم کرده و به این وسیله بی اعتقادی خود را نسبت به نظر صائب پیرش ابراز داشته است ؟ هیچکدام اینها درخور مقام او نیست مگر که بعضی ها  بخواهند حافظ را آنقدر پائین بیاورند که در حد خودشان قرار گیرد .مشکل فقط بر سر کلمه خطاپوش است که        می گویند جنـــاب حافظ پیـــرش را به اغمــاض و چشـــم پوشی از خطــای صــنــع در امــر کُـنْ و ایجــاد   صنع دانسته ، و این نشانه بی اعتقادی او به امر خداوند است . در صورتیکه به نظر می رسد حافظ با قاطعیت تمام نظر پیرش را در مورد خطا نرفتن بر قلم صنع پذیرفته و با شادمانی می گوید آفرین بر نظر پاک این پیر باد که از خطا مصون است و در پوششی از اعتقاد قرار دارد که خطا به هیچ وجه نمی تواند در آن رسوخ کند و او را به بیهوده گوئی وا دارد . و آنچه گفته عین واقعیت است . درود خدا بر تو حافظ که همه چیز را در عین صواب می بینی . به نادرستی ها می ستیزی و پاکیها و عواطف خوب انسانی را   می ستائی .معلم بلاگ
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387
 +++ بنام خدا    در دوران زندگی خواجه حافظ شیرازی ، امیران و سلاطین با پدرکُشی و برادرکُشی برای کسب قدرت و حکومت بر یکدیگر پیشی می گرفتند .در دیوان او حدود 123 مورد اشاره به شاه شده که تقریباً 70 مورد آن بطور روشن ممدوح مشخص و آشکار است که چه کسی می باشد . یکی از این ممدوحان ، شاه شیخ ابو اسحاق اینجو است . وی برای حافظ چهره ای محبوب و دوست داشتنی و حتی به تعبیر گروهی از شارحان _ چهره ای معشوقه وار _ دارد .دوران پادشاهی وی برای حافظ ایده آل و حکومتش مورد علاقه وی بود . این دوران که به تعبیر حافظ " خاتم فیروزه بواسحاقی " درخششی عالی ولی کوتاه مدت و کم دوام داشته ، دوران جوانی حافظ بوده و شاعر بزرگ شیراز ، تحت حمایت این پادشاه ، در شادی و نعمت زندگی را گذرانیده بود .دربار باشکوه این شاه ، وعده گاه شاعران و عشرت جویی و زر بخشی او همه رافریفتــه بود تـــاجایی که این پادشـــاه یا

ممدوح اول

  
از : غ – قـــــاری غرق درمستی و باده خواری بود یاغرق درنشئه ی چاپلوسی شاعران . وی مردی بود لذت جو و بی خبر از اوضاع و حوادث روزگار ونیز غافل از زندگی بسیار سخت و دهشتبار مردم ستمدیده و بی پناه شیراز . وی که ثروت و دارایی مردم را به بهانه " تمغا " و " خراج " غارت و به خزانه ی حکومت خویش سرازیر می کرد ، بی توجه به زندگی فلاکت بار و تیره بختی مردم ، چنان غرق در بی خبری بود که شهر شیراز بیشتر از هفت بار مورد هجوم و حمله قرار گرفت و این پادشاه " نالایق " حتی موقعی که امیرمبارزالدین محمدمظفری ، شیراز را در محاصره گرفته بود دست از شرابخواری بر نداشت و مردم بی دفاع را در رنج و نگرانی گذاشته باشد تا این که ندیم مقرب او " شیخ امین الدین جهرمی " به بهانه ی تماشای صحرا و بهار ، او را به بام کوشک برد تا زیبایی صحرا را تماشا کند ! شاه دید که دریای لشکر امیر مبارزالدین در بیرون شهر مواج است به وزیر گفت ، " این مرد عجب ابله است که در چنین نوبهاری خود را و ما را از عیش دور می گرداند. " و این بیت از شاهنامه را بخواند و از بام فرود آمد :بیا تا یک امشب تماشا کنیم                                  چو فردا رسد فکر فردا کنیماو هیچگاه به فکر فردای سرزمین خود نمی بود و حتی در حیاتی ترین لحظه های حکومت خویش غرق در شادی و بی خبری بود . بقول مرحوم " قزوینی " از این خاندان هیچکدام " لایق " جهانداری نبودند و همه آنها از شرایط ملکداری که حسن تدبیر و شجاعت و قوت عزم است عاری بوده اند و تقریباً در هر جنگی مغلوب  شده ، فرار می کردند .شاه ابو اسحاق ، بر این همه ، استبداد رأی و خود کامگی را نیز افزوده بود زیرا در شرایط حساس که دشمن به قصد محاصره شیراز آمده بود و فاجعه ای در کمین مردم شهر بود بگفته " دولتشاه سمرقندی " کسی را یارای آن نبود تا او را از فاجعه آگاه کند ، زیرا شاه فرموده بود اگر کسی از خصم صحبت کند وی او را سیاست خواهد کرد تا اینکه " شیخ امین الدین جهرمی " او را به بام کوشک برد و ... شاه ابواسحاق مردی پیمان شکن و بی تدبیر هم بود . مردم شیراز نیز که نان شبشان در شب نشینی های افسانه ای وی صرف اسراف کارهای گزاف و حاتم بخشی های بی حساب او می شده ، از پی تدبیرها و بی لیاقتی او در امور زمامداری که پیوسته زندگیشان را عرصه ی تجاوزات و تاراجگری های امیر مبارزالدین و دیگران و در نتیجه متزلزل و بی امن می ساخت ، آزرده و ناخشنود بودند و هر لحظه در انتظار حادثه ای برای شورش و برانداختن او از تخت خود کامگی به سر می بردند ، ولی شاه برای به زنجیر کشیدن مردم شیراز از هیچگونه نیرنگ و حیله گری رویگردان نبود مثلاً با اینکه غرق در شراب خواری و مستی بود غالباً در نمازهای جمعه نیز حضور می یافت و با آداب و مراسم قشری و ظاهری ، آنها را بر رخ مردم بینوا می کشید ، از طرفی گزارش " ابن بطوطه " از اوضاع سیاسی آن روز شیراز ، برگ تاریخی معتبری است در شناخت و ارزیابی دوران وی .در دوران خواجه حافظ شیراز ، شواهد زیادی از ارتباط او با شاه ابواسحاق در دست نیست بجز در یک غزل که پس از کشته شدن وی بدستور امیر مبارزالدین سروده شده ، اشارتی در این باره می بینیم یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود                        دیده را روشنی از خاک درت حاصل بودیا در قطعه ای او را این طور می ستاید :"در عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق  به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد "البته خواجه حافظ بر خلاف شعرای مدیحه سرا که یک روز مدح شاه شیخ ابواسحاق را می گفتند و روز دیگر قاتل او را ستایش می کردند ، هرگز حافظ با این امیر مبارزالدین ملاقات نکرد و دراشعارش جز به نکوهش از او نامی نبرد ولی معلوم نیست چرا در وصف ابواسحاق شعر سرود ؟! "راستی خاتم فیروزه بوسحاقی...خوش درخشید ..." پی نوشت :1-                      تاریخ عصر حافظ : قاسم غنی2-                      الهیات رندی : محمود درگـاهـی از رودکی تا بهار : اسلامی ندوشن
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387
+++باسمه تعالی        شمع محفل ما پیر جهاندیده و سرد و گرم روزگار چشیده ، پیش کسوت پیش کسوتان ، معلم واقعی دوران و زمان ، جناب آقای  احمد صالحسری  حدیث زندگیش را چنین بیان     می فرماید :[ سپاس ذات یکتا را که الطاف و مرحمتش مدد و یاری داد که در تمام دوران خدمت خود به هیچ وجه در امور محوله ، اهمال و قصور نکرده و همواره جلب رضایت اولیاء امور را فراهم آورده و با تعداد 40 نفر از روسا ی اداره آموزش و پرورش در شهرستان گرگان همکاری داشته ام و اکنون با سر بلندی و افتخار بقیه عمر خود را به پایان می رسانم . و از همکاران سابق خود که در قید حیاتند و در طول مدت خدمت با من همیاری لازم معمول داشته اند ، تندرستی و توفیق الهی آرزو نموده و برای ارواح آنانکه از این دنیا رخت سفر بر بسته اند از خداوند متعال طلب آمرزش و مغفرت می نمایم . از همسر عزیزم که در مدت 51 سالی که  از ازدواج ما می گذرد همواره با وجود اشتغال به کار و تدریس در مدارس ابتدائی و متوسطه آسایش و راحتی مرا از هر حیث فراهم نموده است و به مثابه ی یک مادر از من که در سنین پیری به سر می برم با مهربانی کامل پذیرائی و پرستاری می نماید بسیار شاکر و سپاسگزارم و از باریتعالی توفیق و عمر باعزت و صحت و تندرستی کامل برای ایشان آرزو می نمایم]                       تنظیم و تلخیص از : ع –  مـهــارلـوئـی  و اما خلاصه ای از دوران زندگی و خدمات فرهنگی این پیر فرزانه که خود تقریر داشته اندو با اجازه ی خودشان توسط اینجانب تلخیص شده تا در این مقوله بگنجد در زیر آمده  ، به امید آنکه بتوان مشروح تجربیات و خاطرات ایشان در عمر پر برکتشان را در شماره های بعد و یا به صورت مجزا در ویژه نامه ای به نگارش آورد تا راهنمائی باشد برای همکاران جوان و فرزندان آینده ی ایران .در سال 1295 در بندر انزلی و در خانواده ای از همه نظر معمولی به دنیا آمدم ، و پدرم که کاسبی  بی سواد ( مطابق اکثریت مردم آن زمان ) اما با فرهنگ بود نامم را احمد نهاد و با عشقی که به علم و دانش داشت و آرزوئی که برای با سواد شدن فرزندانش در دل می پروراند از همان طفولیت موقعیت حضور مرا در مکتب خانه فراهم کرده و من از همان زمان آموختن را آغاز کردم ،و این اقدام باعث شد که در آغاز سال تحصیلی 1307- 1306 که جهت ثبت نام به دبستان دولتی مراجعه کردم با دادن یک آزمون ورودی به من اجازه داده شد در کلاس سوم ابتدائی حضور پیدا کنم و تحصیل رسمی خود را آغاز کنم . در همان سال بود که داشتن شناسنامه الزامی شد و شناسنامه ای برای من به نام احمد صالحسری متولد 1/7/1297 (یعنی دو سال کو چکتر از سن واقعیم ) به شماره 12156 صادره از بندر انزلی صادر گردید و من با این شماره به ثبت رسیدم.تحصیلاتم را تا کلاس سوم دبیرستان در بندر انزلی ادامه دادم و در شهریور 1313 با قبولی در کنکور ورودی اولین دوره دانشسرای مقدماتی شهرستان رشت به این شهرستان رفته و پس از دو سال تحصیل در خردادماه 1315 از آنجا فارغ التحصیل و از 16/6/1315 به استخدام اداره فرهنگ آن زمان ( آموزش و پرورش فعلی ) در آمدم و به سِمت آموزگار کلاسهای 5 و6 ابتدائی در قریه سیاهکل لاهیجان منصوب شدم ، و این سر آغاز چهل سال خدمت رسمی من در کسوت معلمی بود .پس از دو سال به شهر لاهیجان منتقل شدم و سه سال در این شهر به آموزگاری دبستان و تدریس در سیکل اول دبیرستان و مدیریت مدرسه اشتغال داشتم  تا آنکه در تاریخ 16/6/1319 به گرگان منتقل شدم ، و این مهمترین تحول در زندگیم بود زیرا که دیگر تحولات مهم زندگیم منتج این تحول بود و از آن زمان تا کنون یعنی حدود 67 سال است که در این شهرستان مقیمم و از خوان بی دریغ آن بر خورده ام و از مردم آن نیکی دیده ام و در حد امکانم برای آن و آنان خدمت کرده ام .   در زمان انتقال اینجانب به گرگان ، ریاست آموزش و پرورش ( فرهنگ آن زمان ) با آقای حشمت ا.... دهش بود که مرا با سمت نظامت و آموزگاری کلاسهای پنجم و ششم در دبستان 15 بهمن منصوب نمودند .سمتهای بعدی من به ترتیب دفتر داری وسپس سر پرستی شبانه روزی دانشسرای مقدماتی گرگان ، آموزگاری کلاسهای 5و6 دبستان دخترانه سوم اسفند ، دبیر سیکل اول متوسطه دبیرستان دخترانه 17 دی شهرستان گرگان بود و از تاریخ 15 خرداد 1322 به مدیریت دبستان ملی حسینی در کوی درب نو گرگان ( که دبستانی دولتی بود ) منصوب شدم .    از خاطرات بد آن زمان زلزله شدیدی بود که در تاریخ 17/1/1323 در گرگان و اطراف به وقوع پیوست و بسیاری از خانه ها و مدارس گرگان را تخریب یا متزلزل نمود و حضور در کلاسها را خطرناک ساخت و مدتی مدارس تعطیل و بعد از آن کلاسها در زیر چادرهائی که در دبیرستان ایرانشهر بر پا شده بود تشکیل گردید و این موضوع تا پایان امتحانات آخر سال ادامه داشت و حتی امتحانات نهائی سال ششم ابتدائی آن سال هم در زیر همان چادرها برگزار شد .    در همان سال با پس آمدهای جنگ جهانی دوم و حضور افسران و سربازان روسی در گرگان و اشغال ساختمانهای مناسب توسط آنها پیدا کردن محل برای تشکیل دبستان مشکل شد و به همین دلیل در سال تحصیلی 1324 - 1323 طبقه پائین دانشسرای مقدماتی واقع در کوی باغشاه  مدرسه ضمیمه دانشسرا شروع به کار نمود و حسنی که داشت آن بود که از محصلین سال دوم دانشسرای مقدماتی برای تدریس در کلاسهای این دبستان استفاده می شد که هم به نفع محصلین دانشسرا بود و هم به نفع محصلین دبستان که هیچگاه بدون معلم نمی ماندند .    پس از پایان جنگ جهانی که خود ماجرای فراوان دارد ( حتی برای آموزش و پرورش آن زمان )دبستان ضمیمه دانشسرا به دبستان عنصری تغییر نام یافت و در تمام این زمان اینجانب سمت ریاست دبستان را بر عهده داشتم و شهادت می دهم که ابتکارات و فداکاریهای اولیاء فرهنگ و مردم فرهنگ دوست گرگان باعث شد که در تمام این دوران بحرانی ، تحصیل از جریان باز نماند و همت اینان باعث شد که  ضعف مالی و ناتوانی دولت نتواند رکودی در ادامه ی تحصیل ایجاد کند.   پیدایش انجمن همکاری خانه و مدرسه یکی از ابتکارات ما در مدرسه ی عنصری آن زمان بود که پس از بازدید و تائید بازرسان وزارتخانه مورد تقدیر دست اندرکاران توسط مقام وزارت گردید و با تغییراتی مختصر برای اجرا به تمام شهرستانها ابلاغ گردید . طرح کارتهای تشویقی ( کارت آفرین و ده آفرین و صد آفرین ) . طرح اعلام بهترین های هر هفته در سر صف و نصب عکس بهترین های هرماه در تابلو اعلانات و دادن جایزه به بهترین های امتحانات دوره ای ، طرح مراسم صبحگاهی و خواندن قرآن و سرود و دعا و نیایش ، طرح ارتقاء مقام محصل در نزد محصلین و احترام گذاشتن دانش آموزان به معلمینی که از در مدرسه وارد حیاط مدرسه می شدند و بسیاری دیگر از طرح های مفید و ارزشمند از دل همین مدرسه عنصری گرگان در آمد و استانی وگاهی کشوری گردید .و به همین دلیل مدرسه عنصری ، مدرسه نمونه عنصری معروف و نامی گردید . و زمانی که مدرسه عنصری به مکان جدید خود در پشت مسجد جامع گرگان منتقل گردید انجمن همکاری خانه و مدرسه به سرعت اقدام به خرید و تهیه وسائل مورد لزوم دانش آموزان در حد عالی خود شد.   یکی از نکات قابل ذکر آنکه در همان سالها در این مدرسه فروشگاه لوازم التحریر به شکل تعاونی دائر و برگ سهام به دانش آموزان فروخته شد و آنها در خرید و فروش و سود و زیان فروشگاه سهیم شدند .   سمت ریاست این مدرسه تا اوائل سالهای دهه چهل بر عهده من بود و در این بین بارها با حفظ سمت یک یا چند مسئولیت حاشیه ای نیز بر دوش من گذاشته می شد که با کمال جدیت و راستی و درستی سعی می کردم از عهده ی همه ی آنها بر آیم . و حال که آن سالها را بیاد می آورم هم تنم به لرزش می افتد وهم در افتخار غوطه ور می شوم . چند تا از مسئولیتهای حاشیه ای فهرست وار عبارتند از :1)    از 16/6/1339 مدیریت سر پرستی دایره ی  آموزش ابتدائی اداره آموزش و پرورش گرگان . 2)    از 6/11/1339  عضو شورایعالی فرهنگ شهرستان گرگان ( به مدت دو سال ) 3)    از 26/7/1340 ریاست دادگاه های اداری فرهنگ گرگان 4)    از 13/10/1340 عضو انجمن عمرانی بخشهای تابعه گرگان از طرف فرماندار شهرستان .5)    از 11/2/1342 انجام امور سپاهیان دانش حوزه شهرستان گرگان که تا پنج دوره سپاه دانش این ماموریت به عهده من بود 6)    از 3/3/1348 مسئولیت امور آموزش شهری (کودکستان ، دبستان ، متوسطه و تربیت معلم )  تا تاریخ 26/7/1351 امور ذکر شده بر عهده اینجانب بود که از هر کدام خاطراتی دارم که اینجا مجال گفتنش نیست .و در این تاریخ به دلیل ضعف و فرسودگی به تقاضا و اصرار خودم از کلیه این سمتها کناره گرفته و راهنمای تعلیماتی مدارس ابتدائی و کودکستان را بر عهده گرفتم ولی بازهم دست از فعالیت برنداشته و با تشکیل کلاسهای ضمن خدمت در ارتقاء سطح معلومات معلمین مجاهدت نمودم .تا بالاخره در تاریخ 16 مردادماه 1355 پس از چهل سال خدمت صادقانه به افتخار بازنشستگی نائل شدم . ولی بازهم کار از من و من از کار دست بر نداشتیم و در شهریور همان سال نهضت پیکار با بیسوادی مرا دعوت نمود که به عنوان مسئول دایره آموزش با آنها همکاری نمایم و این همکاری تا سال 1357 که این نهضت منحل شد ادامه داشت .و اکنون حدود سی سال است که دوران باز نشستگی خود را میگذرانم و خوشحالم که در این مدت عنان اختیار خود را به دست هیچکس نسپردم و با خوب و بد ، سختی و رفاه دوران ساختم و سر زیر بار هیچ منتی فرو نبردم . و چند گاهی است که هر صبح ( در روزهای غیر تعطیل ) در محل کانون بازنشستگان آموزش و پرورش گرگان در اجتماع یاران و دوستان حضور مستمر داشته و اوقات فراغت را با همصحبتی آنان می گذرانم . و از دست اندرکاران ایجاد این امکانات کمال تشکر را می نمایم .در خاتمه به پدرم که با وجود بی سوادی مرا به خواندن و مطالعه تشویق می نمود و با بزرگمنشی به داستانهائی که از کتابهای مختلف برایش می خواندم گوش می داد و شادمانیش را بر من عرضه می نمود تا تشویق شوم و مطالعه را ادامه دهم درود می فرستم و فاتحه ای نثار روح پر فتوح او و مادرم می کنم .                                                                         احمد صالحسری 20/خردادماه /1386+++ معلم بلاگ +++
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387
++++++++++++++++++++بسم الله الرحمن الرحیم     از : نوری قدسی راثی   افلاطون عدالت را چنین تعریف می کند : " عدالت آنست که هر کَس بکار خود مشغول باشد و به کار دیگران کاری نداشته باشد " . این بدان معنی است که در اجتماع مورد نظر کار به اندازه کافی موجود باشد و هیچ کَس بی کار نباشد .در عرصه ای که تولید در سلامت باشد و مصرف در اعتدال ، در این صورت هر که به کار خویش مشغول است و در کار دیگران دخالت و تجاوز نخواهند کرد .بهشت آنجـاست کآزاری نبـاشد کسـی را بـا کسی کـاری نبـاشدنتیجه آنکه در این اجتماع تجاوز به حقوق دیگران چون بهره کشی ، قتل ، دزدی و تجاوز وجود ندارد و درهای سعادت به روی همه باز است .پرسشهای گوناگونی که درباره ی عمل و رفتار و شیوه ی زندگی درست فردی و جمعی و سیاسی و درستی اعمال افراد خصوصی و مقامات و کارگزاران عمومی و نیز درباره ی حقوق و تکالیف و تعهدات فرد و ماهیت سیاستهای اقتصادی و اجتماعی دولتها مطرح می شود و همگی در ذیل مفهوم کلی عدالت قرار می گیرند .ایجاد تعادل میان غایات و اهداف مختلف زندگی انسان مانند : شادی ، رفاه ، فضیلت ، معرفت و غیره و نیز ایجاد تعادل میان خواسته ها و غایات خصوصی وعمومی و بالاخره بهره برداری متعادل از ثروت و شیوه ی توزیع آن جزئی از بحث عدالت به شمار می روند . در جوامع اولیه عدالت در هاله ای از رمز و راز مذهبی پیچیده بود و دارای منشاء الهی محسوب می شد و اساس واقعی مذهب را تشکیل می داد .بر اساس این عقاید خداوند عادل است و عدالت را می شناسد و آن را از طریق وحی و الهام در طی احکام و فرمان ها خود ابلاغ می کند تا مخلوق بر حسب آن زندگی کنند و یا پاداش و کیفر بگیرند . و در مذهب تشیع نیز عدل ، جزء اصول اولیه دین می باشد .غایت اصلی حکومت در فضای کل و صوری آن اجرای عدالت در عرصه زندگی عمومی است .و عدالت در این فضای وسیع متضمن مفاهیم : امنیت ، آزادی و برابری و رفاه عادلانه است . و همین مبنای وسیع از عدالت مبنای اصلی اطاعت و فرمانبرداری اتباع را از قدرت عمومی تشکیل می دهند .اگر بخواهیم جامعه ای فراهم کنیم که در آن صاحبان قدرت (دولت) به وظایف و طرق به کار گیری قدرت آشنا باشند و اتباع به گردن نهادن به قانون مدنی خشنود ، باید مفاهیم عدالت را نهادینه کنیم و این نمی شود مگر به تربیت آزاد و بخردانه در موسسات تربیتی ، آشنائی و الفت با مفاهیم عدل است که می تواند از تجاوز و تعدی به حقوق دیگران جلوگیری نماید . باید موسسات آموزشی همه ی مفاهیم زیان بخش را که مخل به اصل عدالت است ، از برنامه های آموزشی حذف نماید و درتقویت روح تعادل و تعاون همت گمارد .قدرتمندان که قدرت و حکومت خود را از مردم به عاریت گرفته اند در ایجاد تعادل در همه شئون زندگی فردی و اجتماعی کوشا باشند ، و تلاش نمایند ثروتهای مّـادی ومعنوی را به تساوی در اختیار همه قرار دهند و از تباهی و تبذیرآن بر حذر باشند . اجرای عدالت کار آسانی نیست ، بینائی می طلبد و قدرت و همت می خواهد .در جهان امروز که مجهز به سیاست و ابزار پیشرفته ی علمی و صنعتی است ، مشکلات را بسی آسان تر از جهان کهن می توان حل کرد و درهای رفاه و آسایش را به روی همگان گشود .شرط اول قدم آن است که عاشق باشی ، و عدالت را بشناسی و به آن اعتقاد داشته باشی . در جامعه ی ما که عدل جزء اصول اولیه ایمان به ذات الهی است و خداوند خود ، عین عدل است و بایستی اجرای عدالت در ما قوی تر باشد و اسباب اجرای آن در ما پر انگیزه تر .کوشا باشیم در ایجاد دولت رفاه بکوشیم ، دولتی که همت او تحقق ، رفاه همگانی و آزادی مطلوب باشد و دولتی که خود را مسئول فرد ، فرد ایرانی بداند و دل شوره ی خوشبختی آنان در ذاتش عجین شده باشد و با اشاعه اعتقاد به عدالت  خود به اجرای آن کوشا باشد .و نتیجه ی تلاشش آن باشد که همه در رفاه نسبی زندگی کنند و غم نان نداشته باشند و تحت لوای آزادی بر کشتی فراغت بنشیند ، باشد که منِ بازنشسته هم زمزمه کنان بگویم : از بازنشستگـی مــرا پـــروا نیـستدر دهر دلی ، چون دل من شیدا نیستبنشستـه ام ، امـا به سـر قلّـه قـافدر منظـر من کـرانـه ای پیـدا نیسـت دریغ که ما بازنشستگان نه تنها از این فضای رفاه به دوریم ، بل غول تبعیض و درد ضیق معیشت آنچنان فضا را رنج آور کرده است که راحت جان به فرسایش جسم و جان بدل شده است .روزگاری که از برکت پیشرفتهای علمی ، بهره وری از منابع کافی آسان تر و پرحجم تر گشته ، و خلاقیت انسانها چشم گیر شده است ، درنتیجه باید رفاه زندگی شامل همه گردد . متاسفانه به علل بسیار اجرای عدالت اجتماعی و سیاسی و اقتصادی متناسب با زمان نیست . وعدم نگاه مساوی و عادلانه و برابر به همه ی اقشار اجتماع موجب برخورداری اقلیتی از رفاه فراوان شد و بسیاری از مردم از نعمت رفاه بی بهره .

 

حدیثی از : پیمبراعظم سیدالمرسلین  اِنّی بُعِثتُ مُعَلِمـاً*****************از سخنان مولا علی بن ابی طالب(ع) مَن عَلَّمَنی حَرفاً       فَقَد صََیَّرنی عَبداً
بازنشستگان بویژه معلمینی که عمری را در آموزش و پرورش ابنای این مرز و بوم سرمایه گذاری کردند، انتظار دارند در روزگار پیری ، خاطری آسوده و جسمی راحت داشته باشند و همه آلامی که در این روزگار کوتاه بر جسم و جانشان روا داشته شده است با اجرای عدالت بر طرف گردد .باشد که شاگردان دیروز و صاحبان قدرت وتصمیم امروز بر این مهم همت گمارند تا رضای پروردگار و دعای مردم حاصل کارشان باشد . ++++++++++++++++ معلم بلاگ +++
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387
به نـام خدااول دفـتر بـه نـام ایـزد دانـا                                       صانعِ پروردگار و حیّ توانااکبر و اعظم خدای عالم و آدم                                 صورت خوب آفرید و سیرت زیباپس از حمد احد ، و سلام بر احمد ، و درود بر علی ، ولی سر مد ، و  اولیاء وخاندان پاک محمد(ص) . باسپاس ازکلّیه ی معلمان عالم ، از آدم تا خاتم ، و از خاتم تا قیام قیامت ، که ردای پر افتخار معلمی را پوشیده و پرچم سبز علم و دانش را بر دوش کشیده و حرمت و احترام آن را نگاه داشته ،  سختی و مشقت آن را به جان خریده  ،  از حرمت و احترامی که مردم و بخصوص صاحبان علم ودانش واقعی - که زمانی مکتب نشین درس او بودند - برایش قائلند بر خوردار است .باید به خاطر سپرد ، انتظاری که جامعه از طبقه ی معلم دارد آن است که در عین حق خواهی و حق طلبی ، هرگز ننگ التماس و در خواست عاجزانه را بر دامن خود ننهاده و در برابر هیچ مقامی     از :  ع – مـهـارلـوئـیسر تعظیم فرود نیاورده جز در مقابل حضرت حق جلَّ جلاُله که این فقط در خور اوست . باید به خاطر داشت که جامعه به طور عام و جامعه ی معلمان واقعی به طور خاص از معلم نماهائی که   می خواهند از موهبت و محبوبیت معلمی سوء استفاده برده ، بدون آنکه در مشقت و محرومیتهای آن سهیم باشند . تبری جسته و از آنهایی که چند صباحی در مقطعی از مقاطع ، معلمی کرده و سپس با سوء استفاده از این دست آورد به مقامی رسیده ،و پشت میز نشین گردیده ،  و یا انتخاب شده ، مجلس نشین گشته اند و پس از رسیدن به هدف خود همه چیز حتی قول وقرارهایشان را فراموش کرده اند ، ابراز بیزاری کرده و آنها را صادق نمی دانند معلمی را ، ارجی است و منزلتی که از تحمل زحمت و مشقت بسیارِ معلمان راستین به دست آمده و نتیجه فدا شدن زندگی بسیـاری از این رهـــروانِ رهبران بزرگ می باشد . بنابراین نباید اجازه داد چهره هائی برای موفقیت خود در راه ناصواب از این ارج و منزلت خرج کرده و نابرده رنج معلمی بخواهند از حرمت و احترام آن برای پیشرفت ناصواب خود استفاده کرده و آن را نردبان ترقی خود نمایند .نباید قبول کرد افرادی ، سیاستمدارانه فقط در موارد و مواقع خاص ، معلم بودن را شعار خود قرار داده و کلمه ی معلم را زینت بخش تبلیغات خود کرده و به کمک آن بر خر مراد سوار شده و وقتی خرشان از پل گذشت و بر کرسی مراد نشستند دیگر  معلم و معلمی را فراموش کرده وجامعه ی معلمان را که پل پیروزی آنها شده اند ، از خاطر خود محو کرده و حتی سدِ راه بعضی گشایشهای رفاهی اندک آنها شوند ، و آسوده خاطر و بی خیال اوضاع آنهائی که پلکان ترقی آنها شده اند ، از نعمات بی دریغ درختی که ریشه در وجود معلم دارد و شیره ی آنها را می مکد بهره مند گردد . و چشم و گوش خود را  از دیدن و شنیدن اوضاع معلمانی که در نزدیکی آنها منکوب و مضروب گشته اند ببندد .جامعه ی محترم معلمان ، بیائید برای یکبار هم که شده به شعار این افراد توجهی نکرده و با دقت بیشتر تصمیم گیری کنیم ، شاید روزگارمان از این که هست بد تر نشود و فرجی حاصل گردد ، که تجربه نشان داده :   " از ماست که بر ماست"              +++معلم بلاگ++++++++++++++++++++++++++++
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387
 بسم الله الرحمن الرحیم پیامبر اسلام (ص)میفرمایند: نخستین چیزی که در ترازوی اعمال سنجیده میشود خلق نیک است . +++++++++++++ معلم بلاگ
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387
باسمه تعالی /آینده انسانها درسایهءحکومت عدالت /فضل الله صلواتی(طوفان) /همه درد بشربه دوا برسد /همه جا را صلح و صفابرسد /انسان برهد از خود آنگه /کامل گردد؛ به خدا برسد /طومار من و تو بهم پیچد /هنگام حکومت ما برسد /همگانی گردد نعمتها /قسمت آخر؛همه را برسد /هدف بشر، انسانی گردد /آزادیها ، به بقاء برسد /به خدا،به خدا،آید روزی /که جهالتها ،به غنا برسد /همه جا زعدالت پر گردد /بانگ شادی به سما برسد /همه یک آئین همه یک ملت /چون نور خدا، همه جا برسد /مردان خدا همه جا حاکم /عدل و ایمان همه جا برسد /قرآن باشد تنها قانون /نه دگر انسان به خطا برسد /نه ستم ماند نه ستمکاری /بنیان کن کاخ ریا ، برسد /نه ز ماتم و غم ، خبری دیگر /دل بینوا به نوا برسد /نه دگر ترسی ، نه دگر رنجی /دوران صبرو رضا برسد /نه ز خونریزی خبری باشد /هنگام "مهرو وفا" برسد /نه دگر تبعیض سیاه و سفید /که تباهی فقر و غنا برسد. /نه دگر غربی نه دگرشرقی /برد حق، انسان تا ، برسد /نه دگر مرزی نه دگر جنگی /انسان به حقیقتها ، برسد /زتلاش و زکوشش ما آخر /به فنا آثار جفا برسد/ ز تکاپوها ز هیاهوها  /آسایشها به شما ، برسد /"مهدی" آید ، رهبر گردد ./آن مظهر عدل خدا ، برسد /"قائم""حجت"،مولا،سرور /آن هادی و منجی ما، برسد /ای حجت حق ، به در آ به درآ /ببین ظلم و ستم به کجابرسد /باز آ ،که جهان ،فاسدگشته /که زتو دردش به شفا برسد /ظلمت همه جا را پرکرده /هر لحظه غمی،ز قفا برسد /فریاد ستم کشها اکنون /خواهد که به عرش علا برسد /(طوفان) خواهد ز خدا دائم /تا سید و صاحب ما برسد /++++++++++++++++ معلم بلاگ /
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387
+++ بسم الله الرحمن الرحیم حضرت رسول خدا(ص)میفرمایند: نماز وسیله سنجش مردم است . ++++++++++ معلم بلاگ +++
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387
+++ باسمه تعالیحضرت پیامبرعزیزاسلام(ص)میفرمایند: هیچ عبادتی بهتراز دانا شدن درکار دین نیست . +++++++++++ معلم بلاگ
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387
 بنام حق تعالی حضرت محمد(ص)میفرمایند: بهترین نیکیها سیرت نیک است . ++++++++++++++ معلم بلاگ
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387
+++ بنام خداوندمنّان حضرت امام دهم علیه السلام میفرمایند: خودپسندی انسان را ازیادگرفتن بازمیدارد. +++++++++ معلم بلاگ +++
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387
+++ باسمه تعالی حضرت رسول الله(ص)میفرمایند: یک دعای پنهان برابر هفتاد دعای آشکار است . +++++++++++++ معلم بلاگ
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387
 بسم الله الرحمن الرحیم حضرت سیدالشهدا(ع)میفرمایند: رضای خداوند در رضای ما اهل بیت است . +++++++++++ معلم بلاگ
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387
 باسمه تعالی حضرت محمد(ص)میفرمایند: شعبان ماه من است هرکس یک روزازاین ماه را روزه بدارد وارد بهشت میشود . +++++++++++ معلم بلاگ
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387
 بنام خداوندمنّان حضرت علی (ع)میفرمایند: نماز دژ محکمی است که نمازگزار را از حملات شیطان مصون نگه میدارد . +++++++++++++ معلم بلاگ +++
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387
معلم بلاگباسمه تعالی حضرت پیامبراسلام(ص)میفرمایند: برای هرچیزی کلیدی است . کلیدبهشت دوستی بامستمندان است. ++++++++++ معلم بلاگ
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387

گ

بسم الله الرحمن الرحیم تبریک میلادحضرت علی اکبر(ص) معلم بلاگ؛سالروز میلاد فرخنده حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان را به پیشگاه امام زمان(عج) و همه جوانان غرورآفرین ایران اسلامی و کلیه شیفتگان و همه شیعیان حضرتش و کلیه مسلمانان جهان وهمه ایرانیان در سراسرعالم تبریک و تهنیت عرض مینماید.امیداست که با پیروی از اخلاق و رفتار و زندگی این جوانِ امام حسین(ع) بتوانیم زندگی بهتری را در کشور اسلامی مان برای جوانان عزیزفراهم سازیم تا بتوانند حسین وار زندگی سالم و باعزتی را برای خود آماده و فراهم سازند .انشاءالله تعالی فرجة الشریف++++++++++++ معلم بلاگ
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تبریک میلاد امام حسین(ع)

معلم بلاگ .میلاد باسعادت سیدالشهدا(ع)

سالارشهیدان کربلا

حضرت امام حسین(ع)

رابه حضورحضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا

له الفدا حضرت مهدی(عج)

وتمام عاشقان و شیفتگان خاندان عصمت

وطهارت تبریک و تهنیت عرض مینماید.

++++++++++++870519

معلم بلاگ
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387

 

بسم الله الرحمن الرحیم

پتروشیمی گلستان چه شد؟

نزدیک به دو سال است که از خرید سهام

پتروشیمی گلستان میگذرد اما از کارعملی

درمکانی که قرار بود پالایشگاه گلستان احداث شود ظاهرا" خبری نیست .

باعث خوشحالی است که مسئولین از کار

اجرائی پالایشگاه گلستان از مدیران اجرایی

توضیح بخواهند و نتایج را در اختیار عموم نیز

قرار دهند .باتشکر فراوان

اجرکم عندالله

معلم بلاگ
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387

باسمه تعالی                  روزعزیز سوم شعبان یادآور رشادتها و شهادتهای صحرای کربلا ست و بخاطرآورنده رهروان آن سیدو سالارشهیدان در کربلای ایران

در مصاف با خصم دون است

این روز را به همه رزمندگان کفر ستیزایران اسلامی

تبریک و تهنیت میگوئیم .

معلم بلاگ

دسته ها :
چهارشنبه شانزدهم 5 1387

بسم الله الرحمن الرحیم       ای زینت عبادت کنندگان و ای جانبازان عزیز انقلاب اسلامی وجنگ تحمیلی ؛میلاد و روزتان مبارک باد .اگر اسلام و قرآن استواراست از نعمت مجاهدتهای شماست .بنابراین برهمه ما فرض است که قدر رفتارها و سیره مبارکه امام سجاد(ع) را بدانیم و آنها را نصب العین خود قرار داده و با اقدام عملی در راه ایجاد عدالت در جامعه ایران اسلامی  و بدور از شعارهای بی عمل . قلب مهدی(عج) را شاد گردانیم انشاء الله تعالی.

دسته ها :
چهارشنبه شانزدهم 5 1387

باسمه تعالی                   میلاد حضرت ابوالفضل العباس باب الحوائج (ع) رابه حضور بقیةالله الاعظم اروحنا له الفدا (عج) و همه شیعیان و مسلمانان و آزادگان گیتی شادباش عرض مینمائیم     معلم بلاگ

دسته ها :
چهارشنبه شانزدهم 5 1387

بسم الله الرحمن الرحیم         ولادت با سعادت حضرت سالارشهیدان کربلا امام حسین

(ع) را به همه عاشقان و ارادتمندان آن حضرت مخصوصا"

امام عصر(عج)تبریک و تهنیت میگوئیم

معلم بلاگ

دسته ها :
چهارشنبه شانزدهم 5 1387
+++ باسمه تعالی حضرت محمد(ص)میفرمایند: هرکه با امت من نرمی کند خداوند با او مهربانی میکند. +++ معلم بلاگ
دسته ها :
يکشنبه سیزدهم 5 1387
+++               
  بسم الله الرحمن الرحیم
مشکلات موجود درآموزش و ÷رورش متاسفانه با وجودیکه بخشنامه افزایش حق تصحیح کسانیکه اوراق نهایی را تصحیح میکنند آمده است اما مدیرکل وقت آقای محمدی راد متاسفانه مبلغ افزایش را اعمال نکرده است با وجودیکه استان مازندران از 3ترم قبل حق تصحیح کنندگان را با مبلغ جدید داده است اما آموزش و ÷رورش گلستان هنوز اضافات را ابلاغ صادرنکرده و هنوز با مبلغ 3ترم قبل مبلغ را میدهد با و جودیکه تعدادی از دبیران ذینفع شکایاتی به وزارتخانه و سایر محاکم فرستاده اند اما متاسفانه بااینکه آقای محمدی راد در آستانه عید قول افزایش داده بود اما بعداز عید یادش رفت . و این فکرمیکنم جزء مواردی است که انشاء الله روز محشر باید از او بگیریم باید تذکر داد که مابه التفاوت فقط اینجانب حدود چندصدهزارتومان بوده است که بادیر اجراکردن بخشنامه وزارتی موجب ضر ر و زیان به همکاران شده اند .البته ضرر دیگری نیز زده اند که آن وعده دروغ اجرا بخشنامه که موجب شد تا حداقل 3ترم بندگان خدا به وعده 3برابرشدن حق تصحیحشان به مراکز تصحیح رفتند در صورتیکه اگر وعده نابجای اجرای بخشنامه را نمیدادند حتما" کسی برای تصحیح نمیرفت یا حداقل کسانی کهمایل نبودند کمتر میرفتند که متاسفانهچنین نشد بامید روزی که هرکس به حق واقعی خویش برسد . انشاءالله.++++++++++++++++++++معلم بلاگ
دسته ها :
يکشنبه سیزدهم 5 1387
+++   باسمه تعالی لزوم بررسی مسائل مالی در آموزش وٍِ÷رورش چندسال قبل در آموزش و ÷رورش گلستان ؛اولین مدیرکل این استان نوبنیاد دستور داد برای بیمه دانای اولیای فرهنگیان از حقوق ها کم کنند ولی بعداز مدتی معلوم شد که از کسانی که سن اولیایشان بالای 60 سال است نبایستی کم میکردند بارها به اداره کل و ادارات مطبوع مراجعه شد ولی مبلغ را برگشت ندادند که البته حدود 100نفر بابت این قضیه از اداره طلبکارند که باوجودیکه بیمه دانا حتی کارت هم صادرنکرده بود و هیچ استفاده ای هم از بیمه دانا نشده بود با این وجود حدود 7ماه از حقوق این بندگان خدا کسر شد که تا کنون کسی جوابگوی بیش از 500 هزار تومان بالاکشیده شده نشد و آقای مهران و مومنی مسئولین دایره رفاه آموزش و ÷رورش بازنشسته شدند و مسئول مربوطه در اداره کل آقایان جلالی و رضائی نیز جوابگوی حق و حقوق این حدود100 نفر ی که شکایت کرده بودند و حقشان را میخواستند نشدند. فکرمیکنم باید از مدیرکل اسبق محمدی راد و بقیه آقایان حقمان را در روز محشر بگیریم زیراکه در این جهان خاکی که فریاد رسی نیست؟ شاید باشدبسم الله .... خلاصه از اینگونه مطالب در آموزش و ÷رورش زیاداست تاکه حق مظلومان را از گلوی ظالمان بیت المال بیرون بکشد خدا داند و بس .           ++++++++++++++ معلم بلاگ +++         
دسته ها :
يکشنبه سیزدهم 5 1387
+++ بنام حق تعالی متاسفانه مدتی است که هرچه که برای تامین اعتبارات کسرمیآید فورا"مسئولین مالی را بفکر قطع کردن قسمتی از دریافتی بازنشستگان میاندازد که رویه عدالت محورنیست در بتصوّرآوردن وضع بازنشستگان گفته یکی از بازنشستگان را نقل مینمایم"یکی از این بندگان خدا میگوید در چندسال قبل که بازنشسته شدم سرگروه رشته و مدیردبیرستانی من را برای تدریس دعوت کردند اما بعدا" با کمال وقاهت بخشنامه ای درآوردند که حق بازنشسته جلسه ای 700 تومان است در صورتیکه هنگامیکه شاغل بودم و بازنشسته نشده بودم جلسه ای 5000تومان اداره اضافه کار به من میدادند "                                این مثال به مامیگوید که دستهایی درکارند که برسرافتاده بزنند نه اینکه دست افتاده گیرند                      البته در حکومت عدالت محور انتظار آن است که این بازنشستگان راکه در هنگام بازنشستگی معموما" دریافتی آنها کم میشود و با آمدن عروس و داماد و نوه و ..... خرجشان نیز زیاد میشود  دریابیم .نه آنکه مثل اموزش و ÷رورش گلستان 3ماه بعضی از حقوق آنان را به تاخیر اندازیم                               بامید روزی که دست این بازنشستگان دردمند را بگیریم نه اینکه شاغلین را دریابیم که معمولا" دریافتیشان زیاد است و چون سرکارند دستشان از همه موارد از جمله اضافه کار و غیره نیز بازاست و نیاز به کمک کمتری دارند بنابراین بیائیم بازنشستگان را دریابیم اول به آنهابرسیم بعدبه شاغلین .اول حقوق هماهنگ برای آنان درست کنیم بعدبرای شاغلین.                اول اضافات بازنشستگان را بدهیم بعد شاغلین.                                                 اگرکسرآوردیم اول از شاغلین کم کنیم بعد بازنشستگان .     بامید روزی که تصویر زندگی آینده خود را در بازنشستگان ببینیم و خود رامسئول زندگی بازنشستگان ببینیم .مهدی جان بیا که سخت در انتظارتوایم مهدی جان اگر تو بحول و قوه الهی نظری کنی که والا گوشها بدهکار وضع بازنشستگان نیستند بیا یاصاحب الزمان که سخت در انتظارت ثانیه شماری میکنیم .                                         الهی عجل لولیک الفرج +++++++++++++++ معلم بلاگ ++
دسته ها :
يکشنبه سیزدهم 5 1387
+++باسمه تعالی شهادت حضرت امام هفتم حضرت امام موسی کاظم(ع) رابه حضور حضرت بقیة الله الاعظم اروحناله الفدا (عج) تعالی فرجة الشریف تسلیت عرض مینمائیم و برای همه ایرانیان و شیعیان و مسلمانان در سراسرعالم آرزوی توفیق در کاربرد سخنان و سیره آن عزیز معصوم را از درگاه ایزدمنّان مسئلت داریم . +++++++++++ معلم بلاگ +++
دسته ها :
يکشنبه سیزدهم 5 1387
بسم الله الرحمن الرحیم بعثت محمدمصطفی رسول گرامی اسلام خاتم النبیین ومعدن صفاو خوبیهارابه حضور قائم دین نبی ودوازدهمین امام معصوم حضرت مهدی موعودامام زمان (عج) تبریک و تهنیت عرض مینمائیم. امیدآن داریم که بتوانیم همگی ازاین معدن سجایای نیک اخلاقی و خداوندی بیش از قبل بهره و توشه برگیریم و در زندگی مادی و معنوی خویش بیش از گذشته بکارگیریم تا زندگی روشن وگهرباری داشته باشیم .خلق و خوی و رفتار رسول عزیزو گرامی اسلام چیزی است که میتواند اسوه و نمونه برای همه ایرانیان و مسلمانان گیتی و همه شیعیان عالم امکان باشد.شادی واقعی در مبعث رسول مکرم اسلام کاربرد همه اقوال و افکار و فرامین آن عزیزاست که میتواند نویدبخش زندگی درست درمسیر مستقیم الهی باشد فعلکم مقبول و سعیکم مشکور انشاء الله تعالی.+++++++++ معلم بلاگ +++
دسته ها :
يکشنبه سیزدهم 5 1387

بسم الله الرحمن الرحیم          باسلام و آرزوی موفقیت و سعادت برای همگی شما .لطفا" برای کپی و دیدن سوالات وبلاگ معلم از                     internet explorer

 استفاده فرمائید باتشکرفراوان hagi bina

دسته ها :
سه شنبه هشتم 5 1387

بسم الله الرحمن الرحیم

مبعث حضرت رسول مکرم اسلام (ص) را به حضورهمه عاشقان دلسوخته ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) تبریک و گفته و تهنیت مخصوص حضور حضرت بقیة الله الاعظم ارواحناه له الفداه

(عح) داریم و حضور همه ایرانیان و شیعیان و مسلمانان درسراسر گیتی نیز تبریک ویزه داریم .

معلم بلاگ  

دسته ها :
سه شنبه هشتم 5 1387

بسم الله الرحمن الرحیم                                   بدینوسیله شهادت حضرت امام هفتم شیعیان و مسلمانان را به همه موحدان گیتی تسلیت عرش مینمائیم و امیدواریم که بتوانیم اقوال و افکارآن عزیز معصوم در ساختن ایرانی آباد و آزاد استفاده کنیم و عدالت را که موردنظرتمام اولیای الهی است تحقق بخشیم .                    

معلم بلاگ  

دسته ها :
سه شنبه هشتم 5 1387

بسم الله الرحمن الرحیم     مدیریت سامانه وبلاگ تبیان                     فذکر ان الذکرا تنفع للمومنین                   احتراما" وبلاگ اینجانب بحالت تعلیق درآمده است ولی علت آن برای اینجانب نامشخص است .لطفا" تذکر  دهید تانسبت به اصلاح ان اقدام لازم بعمل آید.        لطفا" جواب را به صندوق  نامه های اینجانب در تبیان ارسال فرمائید.              اجرکم عندالله تعالی ان شاءالله                       hagi bina

دسته ها :
دوشنبه هفتم 5 1387
hesakhr87p3
دسته ها :
دوشنبه هفتم 5 1387
hesakh87rp2
دسته ها :
دوشنبه هفتم 5 1387
hesakh87rp1
دسته ها :
دوشنبه هفتم 5 1387
hesakh87p2
دسته ها :
دوشنبه هفتم 5 1387
hesakh87p1
دسته ها :
دوشنبه هفتم 5 1387
algkh87rp3
دسته ها :
دوشنبه هفتم 5 1387
algkhr87p2
دسته ها : آموزشی
دوشنبه هفتم 5 1387
algkh87rp1
دسته ها :
دوشنبه هفتم 5 1387
algkh87p2
دسته ها :
دوشنبه هفتم 5 1387
algkh87p1
دسته ها :
دوشنبه هفتم 5 1387
بسمه تعالی شماره 207 تاریخ 1/4/87 شرکت سرمایه گذاری سهام عدالت استان گلستان ضمن تشکر از زحمات شمادر اخذ دعوت نامه سهام عدالت بازنشستگان گرگان و ثبت نام از آنان همانگونه که قبلا"نیزشفاها"تذکرداده شده و اکنون نیزبنا به نامه 3274-128 مورخ30/3/87 رئیس هیات مدیره سازمان اموراقتصادی ودارائی استان گلستان معلوم شد: "شرکت تعاونی سهام عدالت شهرستانی حق دریافت وجوهی اضافه ترازمبلغ فوق الذکر (یکصدتومان)هنگام ثبت نام از مشمولین راندارند"خواهشمنداست ترتیبی اتخاذفرمائیدتامبلغ ده هزار ریال اضافه دریافتی از طریق حسابداری اداره آموزش و پرورش گرگان بحساب جاری پرداخت گنندگان واریزگردد. کانون بازنشستگان آموزش و پرورش گرگان رونوشت:-سازمان آموزش و پرورش استان گلستان -اداره آموزش و پرورش گرگان -اعضای کانون جهت اطلاع ++++++++++++ معلم بلاگ ++++++++++ بسمه تعالی پیامبراکرم(ص)میفرمایند:آغازکننده سلام ، از تکبر مبراست . ++++++++++ معلم بلاگ

 

دسته ها :
دوشنبه هفتم 5 1387
+++ 870507بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای نوروزی ریاست محترم سازمان آموزش و پرورش استان گلستان سلام علیکم: احتراما"به استحضارمیرساندبه استنادنامه شماره 1649-128مورخ21/2/87این سازمان به شرکتهای تعاونی عدالت شهرستانی وبراساس نامه شماره 342مورخ15/2/87دبیرمحترم ستادمرکزی توزیع سهام عدالت حق عضویت قابل پرداخت درتعاونی های سهام عدالت یازده شهرستان صرفا"1000 ریال(یکهزار ریال)بوده وضرورتا"باید به حساب تعاونی های عدالت واریزگردد و رکتهای تعاونی عدالت شهرستانی حق دریافت وجوهی اضافه تر از مبلغ فوق الذکر هنگام ثبت نام ازمشمولین راندارند.      خواهشمنداست دستورفرمائید موضوع ازطریق ادارات شهرستانی به اطلاع مشمولین رسانده شود.اسماعیل مهدوی نیا رئیس سازمان اموراقتصادی و دارائی استان گلستان3274-128مورخ30/3/87 رونوشت: -جناب آقای عرب مفردمدیرآموزش وپرورش گرگان عطف به نامه شماره5/10105مورخ13/3/87 -کانون بازنشستگان آموزش وپرورش گرگان عطف به نامه 196مورخ21/3/87 جهت استحضار -شرکت سرمایه گذاری سهام عدالت گلستان جهت اطلاع و اقدام لازم.-واحداقتصادی سازمان جهت اطلاع و اقدام لازم . -واحد رایانه سازمان جهت اطلاع و اقدام لازم . - کارشناس حقوقی سازمان جهت اطلاع و اقدام لازم++++++++++++ معلم بلاگ +++
دسته ها :
دوشنبه هفتم 5 1387

باسمه تعالی

حضرت محمد(ص)میفرمایند:

جوینده دانش در کنف

عنایت خداوند است .

++++++++++

معلم بلاگ

+++

 

دسته ها :
يکشنبه ششم 5 1387

 

بنام حق تعالی

حضرت علی(ع)میفرمایند:

پیش ازآنکه تصمیمی بگیری

مشورت کن .

و پیش از آنکه عمل کنی

فکرکن .

+++++++++++

معلم بلاگ

+++
دسته ها :
يکشنبه ششم 5 1387
X