به نـام خدااول دفـتر بـه نـام ایـزد دانـا                                       صانعِ پروردگار و حیّ توانااکبر و اعظم خدای عالم و آدم                                 صورت خوب آفرید و سیرت زیباپس از حمد احد ، و سلام بر احمد ، و درود بر علی ، ولی سر مد ، و  اولیاء وخاندان پاک محمد(ص) . باسپاس ازکلّیه ی معلمان عالم ، از آدم تا خاتم ، و از خاتم تا قیام قیامت ، که ردای پر افتخار معلمی را پوشیده و پرچم سبز علم و دانش را بر دوش کشیده و حرمت و احترام آن را نگاه داشته ،  سختی و مشقت آن را به جان خریده  ،  از حرمت و احترامی که مردم و بخصوص صاحبان علم ودانش واقعی - که زمانی مکتب نشین درس او بودند - برایش قائلند بر خوردار است .باید به خاطر سپرد ، انتظاری که جامعه از طبقه ی معلم دارد آن است که در عین حق خواهی و حق طلبی ، هرگز ننگ التماس و در خواست عاجزانه را بر دامن خود ننهاده و در برابر هیچ مقامی     از :  ع – مـهـارلـوئـیسر تعظیم فرود نیاورده جز در مقابل حضرت حق جلَّ جلاُله که این فقط در خور اوست . باید به خاطر داشت که جامعه به طور عام و جامعه ی معلمان واقعی به طور خاص از معلم نماهائی که   می خواهند از موهبت و محبوبیت معلمی سوء استفاده برده ، بدون آنکه در مشقت و محرومیتهای آن سهیم باشند . تبری جسته و از آنهایی که چند صباحی در مقطعی از مقاطع ، معلمی کرده و سپس با سوء استفاده از این دست آورد به مقامی رسیده ،و پشت میز نشین گردیده ،  و یا انتخاب شده ، مجلس نشین گشته اند و پس از رسیدن به هدف خود همه چیز حتی قول وقرارهایشان را فراموش کرده اند ، ابراز بیزاری کرده و آنها را صادق نمی دانند معلمی را ، ارجی است و منزلتی که از تحمل زحمت و مشقت بسیارِ معلمان راستین به دست آمده و نتیجه فدا شدن زندگی بسیـاری از این رهـــروانِ رهبران بزرگ می باشد . بنابراین نباید اجازه داد چهره هائی برای موفقیت خود در راه ناصواب از این ارج و منزلت خرج کرده و نابرده رنج معلمی بخواهند از حرمت و احترام آن برای پیشرفت ناصواب خود استفاده کرده و آن را نردبان ترقی خود نمایند .نباید قبول کرد افرادی ، سیاستمدارانه فقط در موارد و مواقع خاص ، معلم بودن را شعار خود قرار داده و کلمه ی معلم را زینت بخش تبلیغات خود کرده و به کمک آن بر خر مراد سوار شده و وقتی خرشان از پل گذشت و بر کرسی مراد نشستند دیگر  معلم و معلمی را فراموش کرده وجامعه ی معلمان را که پل پیروزی آنها شده اند ، از خاطر خود محو کرده و حتی سدِ راه بعضی گشایشهای رفاهی اندک آنها شوند ، و آسوده خاطر و بی خیال اوضاع آنهائی که پلکان ترقی آنها شده اند ، از نعمات بی دریغ درختی که ریشه در وجود معلم دارد و شیره ی آنها را می مکد بهره مند گردد . و چشم و گوش خود را  از دیدن و شنیدن اوضاع معلمانی که در نزدیکی آنها منکوب و مضروب گشته اند ببندد .جامعه ی محترم معلمان ، بیائید برای یکبار هم که شده به شعار این افراد توجهی نکرده و با دقت بیشتر تصمیم گیری کنیم ، شاید روزگارمان از این که هست بد تر نشود و فرجی حاصل گردد ، که تجربه نشان داده :   " از ماست که بر ماست"              +++معلم بلاگ++++++++++++++++++++++++++++
دسته ها :
دوشنبه بیست و یکم 5 1387
X